سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کمیل کسان خود را بگو تا پسین روز پى ورزیدن بزرگیها شوند و شب پى برآوردن نیاز خفته‏ها . چه ، بدان کس که گوش او بانگها را فرا گیرد ، هیچ کس دلى را شاد نکند جز که خدا از آن شادمانى براى وى لطفى آفریند ، و چون بدو مصیبتى رسد آن لطف همانند آبى که سرازیر شود روى به وى نهد ، تا آن مصیبت را از او دور گرداند چنانکه شتر غریبه را از چراگاه دور سازند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :7
کل بازدید :42435
تعداد کل یاداشته ها : 23
103/9/1
5:44 ع

یه زوج 60 ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون که یه جشن کوچیک دو نفره بگیرن. وقتی توی پارک زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشتهء کوچیک خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: به خاطر اینکه شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر کدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میکنم.
زن از خوشحالی پرید بالا و گفت: اوه! چه عالی! من میخوام همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم. فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! دو تا بلیط درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد!
حالا نوبت شوهر بود که آرزو کنه. مرد چند لحظه فکر کرد و گفت: خب… این خیلی رمانتیکه. ولی چنین بخت و شانسی فقط یه بار توی زندگی آدم پیش میاد. بنابراین خیلی متاسفم عزیزم… آرزوی من اینه که یه همسری داشته باشم که 30 سال از من کوچیکتر باشه!
زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند. ولی آرزو آرزوئه. و باید برآورده بشه. فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! مرد 90 سالش شد!

نتیجهء اخلاقی: مردها ممکنه زرنگ بدجنس باشند ، ولی فرشته ها زن هستند!


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام جرا هیشکی به وبلاگ من سر نمیزنه!!!:(((
+ مردی بااسلحه وارد بانک شد وتقاضای پول کرد.وقتی پول ها را دریافت کرد ،روبه یکی از مشتریان بانک کردو پرسید :آیا شما دیدید که من ازاین بانک دزدی کنم؟ مرد پاسخ داد:بله قربان، من دیدم.پس دزد اسلحه رابه سمت شقیقه مرد گرفت واورادرجا کشت.دزدمجددا روبه زوجی کرد که نزدیک او ایستاده بودند وازآنها پرسید: آیا شما دیدید که من ازاین بانک دزدی کنم؟ مردپاسخ داد:نه قربان،من ندیدم اماهمسرم دید!
+ سلام.کدومتون پست فروش فوق العاده شوهرو خوندید؟نظرتون چیه؟؟؟؟