معنای سیزده جمله کلیدی پزشکان
یه زوج 60 ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون که یه جشن کوچیک دو نفره بگیرن. وقتی توی پارک زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشتهء کوچیک خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: به خاطر اینکه شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر کدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میکنم.
زن از خوشحالی پرید بالا و گفت: اوه! چه عالی! من میخوام همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم. فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! دو تا بلیط درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد!
حالا نوبت شوهر بود که آرزو کنه. مرد چند لحظه فکر کرد و گفت: خب… این خیلی رمانتیکه. ولی چنین بخت و شانسی فقط یه بار توی زندگی آدم پیش میاد. بنابراین خیلی متاسفم عزیزم… آرزوی من اینه که یه همسری داشته باشم که 30 سال از من کوچیکتر باشه!
زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند. ولی آرزو آرزوئه. و باید برآورده بشه. فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! مرد 90 سالش شد!
نتیجهء اخلاقی: مردها ممکنه زرنگ بدجنس باشند ، ولی فرشته ها زن هستند!
توی اتاق رختکن کلوپ گلف ، وقتی همهء آقایون جمع بودند یهو یه موبایل روی یه نیمکت شروع میکنه به زنگ زدن. مردی که نزدیک موبایل نشسته بود دکمهء اسپیکر موبایل رو فشار میده و شروع می کنه به صحبت. بقیهء آقایون هم مشغول گوش کردن به این مکالمه میشن…
مرد: الو؟
صدای زن اونطرف خط: الو سلام عزیزم. تو هنوز توی کلوپ هستی؟
مرد: آره.
زن: من توی فروشگاه بزرگ هستم. اینجا یه کت چرمی خوشگل دیدم که فقط 1000 دلاره. اشکالی نداره اگه بخرمش؟
مرد: نه. اگه اونقدر دوستش داری اشکالی نداره.
زن: من یه سری هم به نمایشگاه مرسدس بنز زدم و مدلهای جدید 2011 رو دیدم. یکیشون خیلی قشنگ بود. قیمتش 260000 دلار بود.
مرد: باشه. ولی با این قیمت سعی کن ماشین رو با تمام امکانات جانبی بخری.
زن: عالیه. اوه… یه چیز دیگه… اون خونه ای رو که قبلا" میخواستیم بخریم دوباره توی بنگاه گذاشتن برای فروش. میگن 950000 دلاره.
مرد: خب… برو تا فروخته نشده پولشو بده. ولی سعی کن 900000 دلار بیشتر ندی.
زن: خیلی خوبه. بعدا" می بینمت عزیزم. خداحافظ.
مرد: خداحافظ.
بعدش مرد یه نگاهی به آقایونی که با حسرت نگاهش میکردن میندازه و میگه: کسی نمیدونه که این موبایل مال کیه؟!
نتیجهء اخلاقی: هیچوقت موبایلتونو جایی جا نذارین!
درسی که مرد به همسرش داد!
میــلاد کــریــم سـبزپــوش آل فــاطمــه
تنــهاتـریـن ســردار غــریب شـهر پیامبر
حضــــرت امـــــام حســــن مجــتبـــــی (ع)
بــر پـیروان و محبــانـش
تهـنیـت بــاد.
مردی بااسلحه وارد بانک شد وتقاضای پول کرد.وقتی پول ها را دریافت کرد ،روبه یکی از مشتریان بانک کردو پرسید :آیا شما دیدید که من ازاین بانک دزدی کنم؟ مرد پاسخ داد:بله قربان، من دیدم.پس دزد اسلحه رابه سمت شقیقه مرد گرفت واورادرجا کشت.دزدمجددا روبه زوجی کرد که نزدیک او ایستاده بودند وازآنها پرسید: آیا شما دیدید که من ازاین بانک دزدی کنم؟ مردپاسخ داد:نه قربان،من ندیدم اماهمسرم دید!
فروش فوق العاده شوهر
یک فروشگاه بزرگ شوهر فروشی درنیو یورک باز شده بودکه خانم ها میتوانستند،به آنجافته وبرای خود شوهری انتخاب کنند.درتابلوی راهنمای مقابل در ورودی این فروشگاه،قوانین خریدازآن نوشته شده بود:
1-هرزن درطول عمرش فقط یکبار میتواند ازاین محل دیدن کندوفقط یکبار خرید کند.
2-این فروشگاه چند طبقه است وارزش محصولات،در هر طبقه بالایی بیشتر از طبقه پایینی است.
3-شما نمیتوانید به طبقات پایینی برگردید ولی در هر طبقه که خرید کنید از فروشگاه خارج میشوید.
خانمی که وارد فروشگاه شده به طبقه اول میرود.
درتابلوی ورودی این طبقه نوشته شده بود:(مردان این طبقه دارای شغل ثابت هستند)
مردان بنظرش جالب می آیند ولی زن تصمیم میگیردطبقه بالاراهم ببیند. درتابلوی ورودی این طبقه نوشته شده بود:( مردان این طبقه دارای شغل ثابت هستندوخانواده دوست هستند)خانم باخودش میگوید:این خوب است،ولی من بیشترمیخواهم.وبه طبقه سوم میرود.درطبقه سوم نوشته بود(این مردان شغل ثابت دارندوخانواده دوست هستند وبسیار خوش قیافه هستند)زن نگاهی به مردان این طبقه می اندازد،به نظر همه چیز عالی است،ولی اواحساس میکند که باید به طبقه بالاتر برود؛طببقه چهارم که آنجا نوشته شده بود (این مردان شغل ثابت دارندوخانواده دوست هستند وبسیار خوش تیپ و قیافه هستند،عاشق خانواده وبچه ها هستند وبه کارهای خانه هم علاقه مندند.)
خانم که دیگرکم کم کنترل خود راازدست میداد،بین انتخاب دراین طبقه ورفتن به طبقه بعد تردید داشت.اوآنچنان وسوسه شده بودکه ناخودآگاه باشادی وصف ناشدنی به طبقه پنجم رفت.
درطبقه پنجم روی یک تابلوی بزرگ نوشته شده بود:شما بازدید کننده شماره31457912ازاین طبقه هستید.اما متاسفانه اینجاهیچ مردی وجود ندارد!این طبقه فقط برای این است که ثابت کنیم زن ها را به هیچ وجه نمیتوان قانع وراضی نمود! از بازدید شما سپاسگذاریم.
. مدیریت استرس
مدیریت و کنترل استرس
این روزها استرس در فضای خانوادگی، خانه، محیط کار و همه جا وجود دارد و شما آن را میشناسید.در واقع استرس جزء زندگی است، گرچه موجب ناهماهنگی نیز میشود. شناخت استرس و فهمیدن مکانیسمهای آن، به فرد اجازه رویارویی بهتر یا حداقل سازگاری با آن را میدهد. ما هرگز نمیتوانیم استرس را کاملا از زندگی حذف کنیم و اصلا نباید این کار را بکنیم. تنها کاری که باید بکنیم، این است که یاد بگیریم با وجود تمام استرسها خوب و هشیارانه زندگی کنیم.در واقع مشکلات همیشه هستند ولی شما در خود نیرویی میبینید که امکان درست عمل کردن را به شما میدهد؛
بنابراین دیگر مضطرب، مشوش و نگران نیستید، در عین حال قادرید با وجود احساسات متفاوتی چون شادی، غم، خشم و آرامش زندگی کنید.هدف از مدیریت استرس، برقرارساختن تعادل میان جسم و ذهن است. با برخورداری از طرز تلقی مثبت، شما راههای غلبه بر استرس، کاهش و تغییر آن و انعطافپذیری را میآموزید.
مــدیریت استــرس در حـقیـقـت به عهده گرفتن تمام مسئولیتهاست؛ مسئولیت افکارتان، احساسات و عواطف، برنامهریزیها و محیط اطراف شما و راهی که تعیین میکند چطور با مشکلات خود کنار بیایید.هدف اصلی مدیریت استرس برقراری توازن در زندگی است؛ توازن زمان با کار، روابط، آرامش، استراحت و تفریح؛ اینکه چگونه بتوانیم از زیر بار مشکلات با مهارکردن آنها سربلند بیرون بیاییم.
راه های غلط مقابله با استرس
راهکارهای مدیریت استرس
* پرهیز از استرسهای غیرضروری
نمیتوان از تمام استرسها دوری کرد و پرهیز از استرس در مواقعی که باید مورد توجه قرار بگیرید، نشانه سلامت شما نیست
کعبه ی اهل ولاست صحن و سرای رضا/ شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا
در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا
از در باب الجواد می شنوم دم به دم/ یا ابتای پسر، وا ولدای رضا
شهادت ثامن الحجج آقا علی ابن موسی الرضا را به همه دوستداران آن حضرت تسلیت عرض مینمایم .التماس دعا.یاعلی